طلسم آگین (طِ لِ) چون طلسم. پرطلسم. باطلسم: من بدین راه طلسم آگین همی کردم نگاه در تفکر خیره مانده همچو شخص بی روان. فرخی ادامه... چون طلسم. پُرطلسم. باطلسم: من بدین راه طلسم آگین همی کردم نگاه در تفکر خیره مانده همچو شخص بی روان. فرخی لغت نامه دهخدا
طلسم آگین جنبل آگین دارنده طلسم طلسم شده ادامه... جنبل آگین دارنده طلسم طلسم شده تصویر طلسم آگین فرهنگ لغت هوشیار